بر اساس آیات قرآنی ولایت و سرپرستی بر مردمان تنها از آن خداوندی است که مالک و خالق و پروردگار آنان است. خداون می فرماید: أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ وَهُوَ یُحْیِی المَوْتَى وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ؛ آیا به جاى او اولیایی براى خود گرفتهاند؟ خدا تنها اولیا است، و اوست که مردگان را زنده مىکند، و هموست که بر هر چیزى تواناست. (شوری، ایه 9)
ولایت دیگر از جمله ولایت پدر بر فرزند و نیز ولایت پیامبران و امامان معصوم(ع) و دیگر اولیای الهی بر دیگران برخاسته از ولایت الهی و در طول آن ولایت است و کسانی که مظهر خدا هستند از آن برخوردار هستند.
کسانی که در مراتب عالی عرفان قرآنی هستند، ولایت الهی را در همه زندگی خود همان طوری پذیرفته اند که حق و حقیقت است؛ نه آن که خداوند یک طرف و خودشان در طرف دیگر و از مصادیق نصرت و منصور باشند. اینان می گویند: إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحینَ؛ به راستی که ولیّ من خداوندی است که کتاب را تنزیل کرده و به تدریج فروفرستاده و تنها او ولایت صالحان را به دست دارد.(اعراف، آیه 196) این افراد برای همین مانند ابراهیم(ع) فکر و زندگی می کنند و خود را تحت ولایت کامل و مطلق الهی قرار می دهند و می گویند: إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ به راستی که نماز و آیین بندگی و زندگی و مرگم تنها برای خداوندی است که پروردگار جهانیان است.(انعام، آیه 142)، نه هم چون کسانی که خود را یک طرف و خدا را در طرف دیگر دارند: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ ؛ اگر خدا را یاری کنید خدا نیز شما را یاری می کند.(محمد، آیه 7)
خداوند در باره حکومت عالمان ربانی می فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلاً وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ؛ ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایى بود نازل کردیم. پیامبرانى که تسلیم [فرمان خدا] بودند، به موجب آن براى یهود داورى مىکردند و [همچنین] الهیّون و دانشمندان به سبب آنچه از کتاب خدا به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند. پس، از مردم نترسید و از من بترسید، و آیات مرا به بهاى ناچیزى مفروشید و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکردهاند، آنان خود کافرانند.(مائده، آیه 44)
در این آیه بیان شده که پیامبران و ربانی که مظهر ربوبیت و پروردگاری الهی یافته اند و سپس احبار و دانشمندانی که کتاب الله حفظ کرده و بدان عمل می کنند، می توانند بر اساس کتاب الله بر مردم حکومت کرده و در امور زندگی اجتماعی و سیاسی و قضایی و نظامی آنان حکم کنند.
ربانیون کسانی هستند که با متاله و رنگ الهی گرفتن و خدایی گونه شدن(بقره، آیه 138) مظهر رب و پروردگاری خداوند شده اند. از این روست که می توانند در مقام خلافت الهی بروز و ظهور کنند و تصرفاتی تکوینی داشته باشند و بر اساس تشریع الهی حکومت کرده و مردمان را به کمال بایسته و شایسته برسانند. این همان حکومت ولایت فقیهی است که امام خمینی(ره) بیان کرده است؛ زیرا ولی فقیه کسی است که مخالف هواهای نفسانی و مطیع امر الهی و مانند آن است که در شرایط فقیه بیان شده است.
در مجمع البیان ذیل آیه در تفسیر واژگانی آن آمده است: «ربانیّون»: دانشمندان مذهبى و کسانى که به تدبیر امور مردم و پاسخگویى به پرسشهاى آنان آگاه بودند و به علم خود عمل مىکردند. «احبار»: این واژه جمع «حبر» است و به مفهوم دانشمند و دانشمندان آمده است. واژه «تحبیر» از همین ریشه و به معناى تحسین مىباشد و به دانشمند دینى نیز بدان دلیل که خوبىها را تشویق و تحسین و بدىها و زشتىها را ناروا مىشمارد، «حبر» گفته شده است.
وی در جایی دیگر می نویسد: «ربّانیون» به باور برخى، کسانى هستند که از موقعیت علمى بالایى برخوردار باشند. امّا به باور برخى دیگر به کسانى گفته مىشود که افزون بر مقام علمى از مقام عمل نیز بهرهور باشند و به علم خود عمل مىکنند. «احبار» نیز در مورد دانشوران برگزیده به کار مىرود. برخى نیز برآنند که منظور این است که «ربّانیون» و «احبار» نیز بر اساس کتاب و مقررات آن که به عنوان امانت به آنان سپرده شده بود، داورى و حکم مىکردند.(مجمع البیان، ذیل آیه)